مدیریت دانش کسب و کار

پنج اشتباه رایج در جذب سرمایه

دنیای اقتصاد و تجزیه و تحلیل مالی کسب و کارها آن قدر بزرگ و گسترده است که بینهایت مقاله در مورد آن میتوان نوشت. ولی در این مقاله تلاش ما نه تجزیه و تحلیل کسب و کارهاست و نه انتخاب استراتژی مناسب. بلکه ما در این مقاله سعی میکنیم اشتباهات رایجی که کسب و کارها مرتکب آن میشوند را شناسایی کرده و به راه اجتناب از آن را معرفی کنیم.

تصور کلی بیشتر ما از استارتاپ، کسب و کارهایی است که از هیچ به وجود آمده، مراحل مختلف را طی میکند و به شرکتی بزرگ و موفق تبدیل میشود. ولی این تنها نیمی از واقعیت است. نیمه دیگر دنیای استارتاپ ها را کسب و کارهای شکست خورده و از یاد رفته پر کرده است. کسب و کارهایی که با وجود تلاش زیاد، پذیرفتن ریسک و صرف زمان و هزینه در نهایت ورشکست شده یا به طرق دیگر بساطشان برچیده شده است. پس آغاز کسب و کار که عمدتاً در ارائه ایده اولیه و پیدا کردن منابع مالی اولیه خلاصه میشود، ساده ترین بخش هر کسب و کار به حساب می آید و میتوان ادعا کرد که افراد زیادی میتوانند از پس آن برآیند. ولی وقتی شرط بقای یک کسب و کار، که حرکت رو به جلو در مسیر پیشرفت است، را به آن اضافه کنید وضع تغییر میکند. در این مقاله مشکلات اساسی که باعث سقوط شرکت ها یا خروج آن ها از مسیر موفقیت شده است را باهم بررسی میکنیم.

جذب سرمایه بیش از حد نیاز

تأمین سرمایه از مهم ترین بخش های هر کسب و کار محسوب میشود. شرکت های نوپا بخصوص در طی سال‌های اولیه عمر خود برای فعالیت ها و بقای خود به پول احتیاج دارند چرا که در آن مرحله هنوز نمیتوانند از نظر مالی بر روی پای خود بایستند. بسیاری از ما تصور میکنیم که هر چه پول بیشتری به صندوق شرکت سرازیر شود، کسب و کارمان وضعیت مالی بهتری پیدا خواهد کرد و از شکست فاصله خواهد گرفت. ولی این یک تله بزرگ است که باعث فروپاشی بسیاری از کسب و کارهای آینده دار شده است. اول از همه اینکه جذب سرمایه بیشتر از حد نیاز، اخلاقی نیست. از این مورد هم که بگذریم، باید این واقعیت را پذیرفت که جذب سرمایه بیش از حد، احتمال بروز مشکلات مالی در آینده را چند برابر میکند.

زمانی که شما سرمایه زیاد جذب میکنید، در واقع سرمایه گذاران زیادی را به امید سهیم شدن در سود فعالیت های خود، به شرکت خود راه داده اید. این سرمایه گذاران از شرکت انتظار سود دهی و پیشرفت دارند و در نتیجه میخواهند در جریان برنامه ریزی و استراتژی شرکت شما برای رسیدن به این هدف باشند. حال اگر سرمایه ای که برای شرکت جذب کرده اید بیش از حد نیاز باشد، سرمایه گذاران به شدت نسبت به برنامه ها و کارایی آن تردید خواهند کرد. در این موقعیت طبیعتاً این توانایی و مهارت های مدیریتی شما خواهد بود که زیر سؤال میرود! به علاوه اینکه واگذاری سهام شرکت به افرادی که پول آنها کارایی خاصی برای شرکت نداشته باشد، چندان معقول نیست. روال منطقی آن است که کارآفرین تلاش کند بیشترین سهم را از شرکتی که بخش عمده مشکلاتش را بر دوش کشیده، داشته باشد.

سرمایه جذب شده

پس هر چقدر که بتوانید سرمایه اولیه کمتری جذب کنید، شرکت شما بازدهی بالاتری خواهد داشت. این هنر شماست که بتوانید با حداقل سرمایه ممکن، بیشترین تولید یا پیشرفت را داشته باشید. فراموش نکنید، هر چه سرمایه بیشتری وارد شرکت شود، انتظارات بالاتر رفته و سهم شما از شرک کمتر میشود.

ارزش گذاری غیر واقعی

اگر پیش از این با بحث ارزش گذاری آشنا شده اید، احتمالاً راجع به ارزش گذاری های نجومی شرکت های موفقی مثل فیسبوک، اسنپ چت، اوبر و … هم چیزهایی شنیده اید. رسیدن به چنین مرحله ای آرزوی هر صاحب کسب و کار محسوب میشود. حال این سؤال به ذهن میرسد که چطور یک شبکه اجتماعی یا حتی یک اپلیکیشن ویرایش عکس ساده میتواند ارزش معادل چندین میلیارد دلار پیدا کند؟! ولی بحث ما در این جا، تحلیل راهکارها و استراتژی های این شرکت ها نیست. دقیقاً برعکس! آنچه بر روی آن تاکید داریم آن است که اصلاً نباید ذهن تان را درگیر این اعداد و ارقام کنید و از همه بدتر با بزرگ نمایی و اغراق در ارزش گذاری شرکت، کسب و کار را بهتر از آن چه واقعاً هست نشان دهید!

شاید در ابتدا، ارزش بالاتر شرکت باعث احساس غرور و موفقیت شود، ولی در طولانی مدت شرکت را درگیر مشکلات زیادی می کند. به علاوه اینکه مقایسه ارزش کسب و کارتان با برخی از شرکت های نو ظهور، به خصوص استارتاپ های مبتنی بر تکنولوژی، مقایسه درستی نیست، چرا که در بیشتر مواقع این ارزش بالا صرفاً ناشی از پیش بینی آینده روشن آن شرکت است و نه واقعیت موجود. بنابراین مواجهه درست با ارزش های نجومی شرکت های نوپا آن است که توجه زیادی به آن نداشته باشید و آن را معیار قرار ندهید.

توصیه ما در رتیبا آن است که به جای مقایسه اعداد نهایی، اطلاعات و جزئیات را مد نظر قرار دهید و خودتان وضعیت شرکت ها را تحلیل و مقایسه کنید. به این شکل بهتر می توانید متوجه نحوه به دست آمدن این آمار و ارقام گزارش ارزش گذاری شوید.

کارآفرینانی که از رتیبا کمک میگیرند، این فرصت را خواهند داشت که به دیدی همه جانبه از وضعیت کسب و کار خود برسند و از مقایسه ساده آمار و ارقام نهایی (مثل ارزش گذاری شرکت) پا را فراتر بگذارند. ما در رتیبا علاوه بر ارزش گذاری شرکت، به اطلاعات و جزئیات دیگر که در نهایت به گزارش ارزش گذاری منتهی میشوند هم اهمیت می دهیم. مثلاً اینکه سوابق کاری بنیان گذار، شهر و کشور، زمینه کاری و حتی افرادی که در شرکت مشغول به کارند را هم در نظر می گیریم و در نهایت سعی می کنیم درک خود از وضعیت شرکت را به طرف مقابل انتقال دهیم.

به همین دلیل است که ما معتقدیم ارزش گذاری اغراق آمیز باعث ایجاد مشکل در روند کار شرکت میشود. ارزش بالاتر شرکت باعث بالا رفتن انتظارات میشود. به علاوه اینکه در مرحله دوم جذب سرمایه، سرمایه گذاران کنونی انتظار افزایش ارزش شرکت را خواهند داشت در صورتی که به دلیل مازاد سرمایه جذب شده، احتمالاً این اتفاق نخواهد افتاد و نارضایتی سرمایه گذاران را به دنبال خواهد داشت.

ارزشگذاری نادرست

پس نباید فراموش کرد که هدف از ارزش گذاری شرکت، نه تبلیغات است و نه قدرت نمایی! بلکه این کار تنها تصویری واقعی از موقعیت و وضعیت شرکت به شما می دهد و موقعیت های پیشرفت در آینده را مشخص می کند.

فراموش کردن زاویه دید سرمایه گذار

زمانی که سعی میکنید سرمایه جذب کنید، تمام تلاش تان را خواهید کرد تا همه چیز عالی، تمیز، بی نقص، حرفه ای و … به نظر برسد. در این میان معمولاً یکی از مهم ترین جوانب کسب و کار شما از قلم می افتد که همان داستان کسب و کار و خود شماست.

پرداختن به داستان و سیر حوادثی که شما و کسب و کارتان را به این نقطه رسانده به خصوص در مراحل اولیه کار که هنوز چیز زیادی برای ارائه و نمایش ندارید، بسیار تأثیر گذار خواهد بود. سرمایه گذاران دوست دارند کمی در مورد فرد یا افرادی که کسب و کار را اداره میکنند، انگیزه ها و اهداف آن ها و خصوصیت و ویژگی های فردی شان بدانند. اهداف و انگیزه های شما تصویری از آینده شرکت به مخاطبین ارائه میکند و به آن ها کمک میکند سود و منفعت احتمالی خود را در شرکت شما تخمین بزنند.

در هر حال، مهم ترین اصل برای جذب سرمایه، توجه به منفعت سرمایه گذاران و تلاش برای اطمینان دادن در مورد سود حاصل از سرمایه گذاری در کسب و کار شما، است. پس حتماً مزایای سرمایه گذاری در شرکت تان را واضح بیان کنید. فهرست کردن ویژگی ها، تکنولوژی و استراتژی هایی که در کسب و کارتان به خدمت گرفته اید ضروری است ولی قدرت کافی برای جلب توجه سرمایه گذاران و قانع کردن آن ها برای شراکت با شما را ندارد. شما باید مشخص کنید که هزینه کردن در شرکت شما دقیقاً به چه شکل و تا چه حد به نفع آن ها خواهد بود. مثلاً چشم اندازی ۵ ساله از شرکت به آن ها دهید یا انگیزه و اهداف خود و افرادی که در شرکت کار می کنند را برای ایجاد ارتباط مؤثر با آن ها، بیان کنید.

در مورد سرمایه گذاری جمعی بد نیست از استراتژی ارائه هدیه استفاده کنید. مثلاً وقتی با انبوهی از سرمایه گذاران کوچک مواجه میشوید به هر کدام از آن ها یک نمونه اولیه از محصول تان هدیه کنید. این کار هم باعث خوشحال شدن و جلب رضایت آن ها می شود و هم درصد جذب سرمایه از سوی آن ها و تأثیر گذاری بر آشنایان را افزایش میدهد. فراموش نکنید که با وجود پیشرفت تکنولوژی و ظهور شبکه های اجتماعی، همچنان تبلیغات زبانی و فرد به فرد تأثیر زیادی دارد.

فراموش کردن رقبا

جذب سرمایه نیازمند بازاریابی و استفاده از کانال های ارتباطی برای پیدا کردن سرمایه گذاران است. حتی زمانی که از روش سرمایه گذاری جمعی استفاده میکنید، مرحله اصلی کار شما ارائه کار شرکت و قانع کردن سرمایه گذاران برای سرمایه گذاری در شرکت شما خواهد بود. این نکته به نوعی با بحث قبلی هم در ارتباط است. اینکه شما باید تلاش کنید سرمایه گذاران را قانع کنید تا پول و سرمایه خود را به شما واگذار کنند. نکته ای که در این جا باید مورد توجه قرار گیرد آن است که شما تنها کسانی نیستید که تلاش میکنید سرمایه این افراد را جذب کنید!

شناخت رقبا

شرکت های دیگری درست مانند شما هستند که سعی در اثر گذاری بر این افراد دارند. یعنی سرمایه گذار گزینه های مختلفی پیش رو دارد که شما فقط یکی از آن ها هستید. تصور اینکه با تبلیغ ساده یا توضیح خدمات شرکت می توانید سرمایه گذاران را جذب کنید، کاملاً اشتباه است. شما باید کاری کنید که از باقی گزینه های پیش روی مخاطب متمایز شوید و به سرمایه گذاران اطمینان دهید کسب و کار شما بهترین گزینه برای سرمایه گذاری است.

جذب سرمایه به روش اشتباه

گاهی جذب سرمایه شما، از مسیری انجام میشود که نتیجه دلخواه به شما نمیدهد و شرکت به سرمایه مورد نیاز نمیتواند برسد. اشکال کار ممکن است از روش انتخابی برای جذب سرمایه باشد.

در ابتدا تصور میشد، سرمایه گذاری جمعی فقط برای استارتاپ ها مفید است. ولی در حال حاضر شرکت های کوچک تا متوسط همگی از این روش برای جذب سرمایه استفاده میکنند. با این حال جذب سرمایه نیازمند به کار گیری روش صحیح است. روش های مختلفی برای سرمایه گذاری جمعی وجود دارد که هر کدام برای کسب و کارهای مختلف با هدف های خاص خود مناسب هستند. به طور مثال جمع آوری کمک های مردمی برای خدمات اجتماعی از طریق پلتفرم های شبکه های اجتماعی ساده تر از سرمایه گذاری جمعی مبتنی بر قرض، خواهد بود.

شاید کارآفرینان با تجربه ترجیح دهند سراغ سرمایه گذاران فرشته (سرمایه گذارانی که نیاز مالی استارتاپ ها را معمولاً به ازای دریافت بخشی از سهام شرکت، تأمین می کنند) بروند. هر چند این کار طبیعتاً به بهای واگذاری بخشی از شرکت خواهد بود و کارآفرینان کم تجربه تر حتماً باید این مسئله را در معادلات در نظر بگیرند.

رتیبا

بنابراین هنگام جذب سرمایه، باید گزینه های مختلف را در نظر بگیرید و سناریوهایی که با انتخاب هر کدام از آن ها ممکن است اتفاق بیفتد را بررسی کنید. بررسی تمام جوانب، و به ویژه در نظر گرفتن فعالیت های شرکت های رقیب، تصمیم گیری و انتخاب استراتژی درست برای جذب سرمایه را تا حد زیادی پیچیده و دشوار میکند. به همین دلیل توصیه میشود از کارشناسان با تجربه که پیش از این کار تجزیه و تحلیل شرکت های زیادی را بر عهده داشته اند و به استراتژیک استارتاپ ها در مراحل مختلف کمک کرده اند، کمک بگیرید. رتیبا به شما کمک میکند با آگاهی بیشتر در مورد کسب و کار و تعیین سرنوشت آن تصمیم بگیرید. کارشناسان متخصص رتیبا، به خوبی با سختی ها و پیچیدگی های جذب سرمایه آشنا هستند و از جوانب مختلف آن خبر دارند؛ به همین دلیل است که ما توصیه می‌کنیم که اگر شما هم مثل بسیاری از کارآفرینان دیگر با چالش ارزش‌گذاری استارتاپ و جذب سرمایه مواجه هستید، روی کمک رتیبا حساب کنید. کافی است به صفحه درخواست ارزش گذاری استارتاپ مراجعه نموده و پس از ثبت اطلاعات خود، منتظر تماس کارشناسان رتیبا باشید.

مطالب مرتبط
ارسال یک پاسخ