بررسی وضعیت فینتک در ایران
امروزه فینتک یا Financial Technology بیش از پیش سر زبانها افتاده است. کسب و کارهایی که فناوری را وارد خدمات مالی کردهاند و کار مدیریت و اتوماسیون این بخش مهم از زندگی انسان را راحتتر جلو میبرند. از بورس و بانک و بیمه گرفته تا مواردی مثل بلاکچین که اخیرا به این حوزه وارد شدهاند پیشرفتهای زیادی در کشورهای خارجی داشتهاند. استارتاپهای قدرتمندی شکل گرفتهاند که کم کم سیستمهای سنتی را از رده خارج میکنند و تاثیر بسیار زیادی در اقتصاد چه در حوزهی خرد و چه حوزهی کلان دارند.
اما در ایران چطور؟ کسب و کارهای فینتک در چه وضعیتی هستند؟ ما در ادامه به بخشی از پیشرفتها، دغدغهها و مشکلات فینتک در ایران میپردازیم. با صابر خسروی مشاور نوآوری در حوزه فینتک مصاحبه کردهایم. برخی مشکلات و راهکارها را به طور ویژه بررسی کردهایم و تحلیلی جامع و کلی از فینتک ایران ارائه کردهایم.
اوضاع فعلی فینتک در ایران
زرینپال، نکستپی، آپ، بهپرداخت، موبایلت، نیلین، بیمیتو، بیمهبازار، اینها اسامی شناختهشدهای در مارکت فینتک ایران هستند. احتمالا با نگاه کردن و بررسی این مدل از کسب و کارها بتوان اصلیترین مشکلات فینتک ایران را پیدا کرد. فینتک روی سه محور اصلی میچرخد: بورس، بیمه و بانک. یک محور فرعی هم در سالهای اخیر به آن اضافه شده است که حوزهی بلاکچین و رمزارزهاست.
فینتکها در ایران به سمت پرداخت سرازیر شدهاند. پرداختها در اولویت اصلی قرار دارند. کسب و کارهای بانکی یا PSPها با فروش شارژ، پرداخت قبض، موجودی گرفتن و مواردی از این دست تبدیل به یک پرداختیار شدهاند. تعداد کسب و کارهای این حوزه نسبت به سایر فیلدها به مراتب بیشتر است. اما مشکل و خلا اصلی همینجا احساس میشود. بیزینس مدلهای کاملا مشابه که صرفا روی برخی قابلیتها و امکانات فرعی کار میکنند. استراتژی و مدل کسب و کار تقریبا در تمام اپلیکیشنهای پرداختی یکسان است و احتمالا به این زودیها هم تغییر نمیکند.
در حوزه بیمه هم همین مشکلات وجود دارد. اما به شکلی دیگر. فینتکهای بیمه در ایران که با نام Insurtech شناخته میشوند عملا رویداد جدیدی در مارکت نیستند. هیچ تغییری در مدیریت ریسک، استراتژیهای کلی بیمه و مدلهای فعالیت بیمه رخ نداده است و تنها بیمههای فیزیکی و حضوری تبدیل به دیجیتالی شدهاند. تکنولوژی بیمه به سادهترین شکل ممکن در حال فروش بیمههای فیزیکی است. به زبان سادهتر بگوییم تکنولوژی فینتک در بیمه تنها ابزار بازاریابی و دلالی برای فروش بیمه هستند.
در حوزه بورس هم مشکلات و دغدغههای خاصی وجود دارد و محدودیتهای زیادی متوجه استارتاپهای حوزهی فینتک است اما همچنان پیشرفتهایی در حوزهی مدیریت مالی و سبدگردانی و Data Handling صورت گرفته است و کسب و کارهای پیشرو در این حوزه در حال حاضر تغییراتی را ایجاد کردهاند و میتوان به آن امید داشت.
اما منبع این محدودیتها و مشکلات کجاست؟ چرا فینتک در ایران نمیتواند پابهپای کشورهای اروپایی و امریکایی جلو برود؟ صابر خسروی به چند مورد از این مشکلات در هستهی حوزهی فینتک اشاره کرده است:
رگولاتوری، تنظیمکنندگی و قانونگذاری
در حقیقت هر سه کلمه یک معنا دارند. در تمام حوزههای مالی یک قانونگذار برای تمام زیرمجموعهها در ایران تصمیم میگیرد. دولت، وزارتخانهها، مجلس و در ردهی پایینتر مدیران مجموعهها روی خدمات مالی نظارت دارند و این یکی از اصلیترین عواملی است که باعث ایجاد محدودیتهای زیادی شده است.
- قانونگذار معمولا با تفکر سنتی و قدیمی جلو میرود. درکی از فینتک، کاربردها و خدمات آنها ندارد و اصولا در ایران در برابر هر چیز جدید و نوآورانه گارد گرفته میشود.
- سیستم یکپارچهای وجود ندارد. احتمالا یک کسب و کار از وزارتخانه مدنظر مجوز بگیرد و با سنگاندازیهای یک مجموعه به مشکل بخورد.
- قانونها و دستورالعملهای اجرایی عملا دست و پای کسب و کارها را بسته است. به طور مثال در حال حاضر Crowdfunding یکی از حوزههایی است که قانونها و تبصرههایی برای آن در نظر گرفته شده است و کاملا با مجوز قانونی انجام میشود. اما دستورالعملها و قانونها به نحوی نوشته شدهاند و تنظیم شدهاند که عملا جلو هر فعالیتی را میگیرد.
- اقدامات غیرمنطقی و بدون پشتوانه انجام میشود. در حوزهی بلاکچین که قوانین و تبصرههای آن اخیرا در مجلس به تصویب رسیده است شاهد اقداماتی برای ایجاد رمزارز ملی بودهایم. دقیقا مشابه فعالیتهایی مانند موتور جستجوی ملی، اینترنت ملی، پیامرسان ملی و مواردی از این دست که صرفا اتلاف سرمایه بودهاند. در حوزهی مالی که ریسک بالایی دارد این اقدامات خیلی زود شکست میخورند.
- برخی بخشها کاملا در حوزه امنیتی قرار میگیرند. کسب و کارهای حوزه Remittance و حوالهی ارزی به دلیل حساسیتهای بالا عملا کارکرد اصلی خودشان را از دست میدهند.
این موارد صرفا برخی از سنگاندازیهای قانونی هستند که پیش پای استارتاپهای حوزهی فینتک وجود دارند. البته جای ناامیدی نیست. همه جای دنیا این قانونهای دست و پاگیر وجود دارند. همه جا قانونگذاران منفعل هستند و عمدتا درک و فهم چندانی از مدلهای جدید کسب و کار ندارند اما استارتاپها همچنان میجنگند تا این قوانین را عوض کنند.
فین تک در ایران صرفا در پرداخت خلاصه شده است!
اکوسیستم فینتک در ایران روی یک اصل پافشاری میکند. پرداخت، پرداخت و پرداخت. اما این یک دلیل ساده هم دارد. قوانین پرداختیاری که در مجلس به تصویب رسیده است نسبتا بازتر هستند و کسب و کارها میتوانند راحتتر در آن نفس بکشند. اما هدف همهی آنها یک چیز است. کمک به پرداخت و دریافت پول از کاربران. یک اپیدمی در سیستم فینتک ایران وجود دارد که احساس میکنند مردم تنها مشتری آنها هستند. تنها کسانی که میتوانند از آنها پول بگیرند مردم عادی هستند که دوست دارند شارژ بخرند و یا بستهی اینترنتشان را فعال کنند. در حوزهی بیمه هم اوضاع به همین شکل است. به نوعی مردم از طریق این بسترها و پلتفرمها بیمه میخرند و یا اقساط بیمهی خودشان را پرداخت میکنند.
باید از این اکوسیستم، پرداختزدایی شود. به طور مثال در سیستم بانکداری مدرن یا Neo-Banking که بخش مهمی از فینتک در قارهی امریکا و اروپا است و استارتاپهایی نظیر Atom و Monzo در آن پیشرفتهای بسیار زیادی داشتهاند فعالیتها کاملا بینمجموعهای است. سیستمهای اعتبارسنجی وام، سیستمهای احراز هویت بانکی و مواردی از این دست عملا به نظام بانکداری سامان میبخشد و بانکها هستند که مشتریان اصلی این استارتاپها هستند. در ایران هم کسب و کارهایی در زمینه نئوبنکینگ فعالیت دارند اما همچنان بسیار بسیار دور از چیزی است که در کشورهای اروپایی با نام نئوبنکینگ شناخته میشود.
کسب و کارهایی که درگاه پرداخت ارائه میکنند در ایران فعالیت نسبتا رایجتری دارند. زرینپال، نکستپی، پیداتآیآر و موارد مشابه آن با کسب و کارهای کوچک و کسب و کارهای خانگی همکاری دارند و در حقیقت مشتریان اصلی این استارتاپها، کسب و کارهایی هستند که از یک رابط استفاده میکنند تا پرداخت آنلاین داشته باشند. اما برای این کسب و کارها هم مشکل فیلترینگ و جرایم رایانهای که توسط این درگاهها انجام میشود دردسر بزرگی است. برای همین احراز هویت افراد را سختتر و فشردهتر کردهاند و رهگیری پرداختها و رهگیری وبسایتها را سختتر کردهاند تا با پلیس فتا به مشکل نخورند و فیلتر نشوند.
اقیانوس قرمز و انحصارطلبی
فینتکها در ایران یک اقیانوس خونی دارند. محدودیتها دست و پای آنها را بسته است و اکثر محصولات و خدماتی که ارائه میشود مشابه هم هستند. در نتیجه وارد یک اقیانوس قرمز میشوند. اضافه کردن برخی فیچرها و قابلیتها هم دردی را دوا نمیکند. رقابت اصلی بر سر قیمت خواهد بود.
اگر رقابت در ایران عادلانه بود و محدودیتها وجود نداشت کسب و کارهای فینتک به جای ارائه محصولات مشابه روی مزیتها و استراتژیهای جدید کار میکردند. محصولات جدیدی تولید میشد که همتای آنها در بازار موجود نبود. نوآوری شکل میگرفت و پیشرفت در ادامه آن حاصل میشود. وارد شدن به جنگ قیمتی باعث میشود تا هر دو کسب و کار رقیب دچار زیان شوند. در حالی که اقیانوس آبی که روی خاص بودن و یکتا بودن محصولات و خدمات بنا میشود باعث رشد کسب و کارها میشود و هر کدام میتواند سهم خودش را از بازار داشته باشد. در میانهی اقیانوس قرمز هم کسب و کارهایی که از جانب دولت و نهادهای حکومتی حمایت میشوند کسب و کارهای کوچک را از میدان بیرون میکنند و این انحصارطلبی آخرین ضربه را به بدنهی پیشرفت میزند.
تمرکز روی بخشهای اشباع شده بازار و عدم توجه به خلأها
آقای خسروی با یک مثال در حوزهی بلاکچین این تمرکز و عدم توجه را توضیح میدهد. با ورود کریپتوکارنیسی و ارزهای دیجیتال به مارکت ایران و حتی قانونگذاری در مجلس و جنجالهای مربوط به آن انتظار میرود که تمام بخشهای مربوط به بلاکچین پوشش داده شود. اما چنین اتفاقی عملا رخ نمیدهد.
هر قانونی که تصویب میشود در مورد یک بخش از آن یعنی تنها و تنها ماینینگ است. استخراج بیتکوین تنها چیزی است که بررسی میشود و سایر جنبهها مانند صرافیها، اینفلوئنسرها و ICO عملا بدون توجه باقی میمانند. جالب اینجاست که استارتاپها و کسب و کارها هم کشش بیشتری به این بخش خاص دارند. در حالی که هر کدام از این بخشها پتانسیل کاری بسیار بالایی دارد. یک بازار دست نخورده که کمتر کسی سراغش میرود.
توسعه یا تخصص یا دانش اقتصادی؟ مسئله این است!
از رگولاتوری و سایر مشکلات خارجی که بگذریم به مشکلات درونی استارتاپهای فینتک میرسیم. چیزی که در این استارتاپها کاملا مشهود است نبود دانش اقتصادی است. عدم آشنایی با سیستم بانک و بورس، عدم آشنایی با زیرساختها و آگاهی ناقص از سیستمهای درآمدی چه در بورس و چه در بیمه و بانک مشکلاتی هستند که باعث میشوند استارتاپها در نقطهای در جا بزنند.
اغلب کسانی که استارتاپهای حوزه خدمات مالی را راهاندازی میکنند دولوپرهایی هستند که روی تکنولوژی تمرکز میکنند. در حقیقت به جای فینتک بهتر است عبارت تکفین را برای این دست از استارتاپها به کار ببریم. یعنی تکنولوژی اولویت اول آنهاست. اما تا زمانی که شما با هستهی فعالیتهای مالی آشنا نباشید نمیتوانید مشکلات این بخشها را حل کنید. میدانید که استارتاپها در حقیقت برای حل یک مشکل روی کار میآیند. پس در وهلهی اول باید مشکلات شناسایی شوند.
استارتاپهایی بودهاند که بدون اینکه از نیازها و اینترستها و علایق بانک یا بورس آگاه باشند تکنولوژی پرهزینهای را توسعه دادهاند که عملا بدون استفاده باقی ماندهاند. آشنایی با اقتصاد بانکداری، آشنایی کامل با بلاکچین و هستهی فعالیتهای آن، آنالیز فعالیتهای بورس و فرابورس و اطلاعاتی از این قبیل نیاز هر استارتاپ فینتک است.
کلام آخر
واقعیت این است که کسب و کارهای حوزه فینتک یک مشکل اساسی دیگر هم دارند. اینکه رسانهای برای بیان مشکلاتشان ندارند. منتظر میمانند تا دولت از آنها حمایت کند و یا قوانین عوض شوند. این انفعال به فعالیتهای خدمات مالی آسیب میزند. دولت و قانونگذاران همیشه بخش منفعل سیستم بوده و هستند. این تلاشها و راهکارها و مذاکرات اکوسیستم استارتاپی فینتک است که باعث میشود آنها از این انفعال خارج شوند.
اما به نظر میرسد روزهای خوبی در انتظار فینتک ایران است. استارتاپهای جدیدی ظهور میکنند که در حوزههای مختلف راهکارهای خاص و ویژهای دارند و میتوانند این انفعال سیستم را بشکنند. هوش مصنوعی کم کم به این مارکت وارد میشود و اگر تخصص و توسعه به همراه دانش اقتصادی در یک مسیر پیش بروند روزهای خوبی را شاهد خواهیم بود. به امید آن روز.